- abcd efgh ijkl mnop qrst uvwx yz
در طول تاریخ همیشه انتظارات و سلایق خریداران خودرو در دو سوی اقیانوس اطلس بسیار متفاوت بوده است. این موضوع باعث شده برخی خودروهای ساخت آمریکای شمالی در اروپا موفق عمل نکنند و بالعکس. البته خودروسازان مختلف بارها شانس خود را در این زمینه امتحان کرده و گاهی نتیجه گرفتهاند اما در برخی موارد هم چیز جز شکست نصیبشان نشده است. در ادامه به برخی از خودروهای اروپایی نگاهی خواهیم داشت که به هر دلیلی در بازار ایالاتمتحده ناکام بودند.
نسل دوم آئودی ۵۰۰۰ به دلیل مشکلی که به شتاب گیری ناخواستهٔ ناگهانی شهرت یافت در بازار آمریکا شکست بدی خورد. تحقیقات NHTSA دلایل مختلفی را برای این مشکل نشان داد که اصلیترین آن شباهت و نزدیکی پدالهای گاز و ترمز بود. ابن باعث میشد رانندگان بجای ترمز، پدال گاز را فشار دهند. اما دلیل این مشکل هرچه که بود، نهفقط برای ۵۰۰۰ بلکه برای شهرت برند آئودی به یک فاجعه تبدیل شد تا جایی که فروش این شرکت از ۷۴ هزار دستگاه در سال ۱۹۸۵ به کمتر از ۱۳ هزار دستگاه در سال ۱۹۹۱ رسید و تا پایان قرن بیستم هم بهطور کامل بهبود پیدا نکرد.
کاسکادا یکی از چندین خودروی این لیست است که هرچند با برندی آمریکایی در ایالاتمتحده عرضه شد اما در اصل در اروپا (لهستان) تولید میشد. این کانورتیبل چهارنفره درواقع محصول اوپل بود که با برندهای واکسهال و هولدن هم عرضه میشد. البته کاسکادا در ایالاتمتحده بهتر از هر کشور دیگری عمل کرد اما بااینحال بازهم حرف چندانی برای گفتن نداشت و بیشترین فروش آن که در سال ۲۰۱۶ رقم خورد تنها ۷,۱۵۳ دستگاه بود.
کادیلاک در دههٔ ۹۰ تصمیم به عرضهٔ خودرویی به سبک اروپایی در ایالاتمتحده گرفت که برای خریداران جوان جذاب باشد. این تصمیم باعث عرضهٔ سدان کاترا شد که درواقع چیزی بیشتر از نسخهٔ ریبج شدهٔ اوپل امگا نبود؛ اما این ماجرا خوب پیش نرفت و کاترا در طول هشت سال تنها ۹۵ هزار دستگاه فروخت که بیش از نصف آن فقط در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ رقم خورد.
کراسفایر زمانی توسعه پیدا کرد که کرایسلر و دایملر باهم شراکت داشتند. این خودرو درواقع بر اساس نسل اول مرسدس بنز SLK ساخته شده بود و در آلمان تولید میشد اما ظاهری بسیار آمریکایی داشت. فروش کراسفایر در دوران اوج به ۱۵ هزار دستگاه رسید و سپس بسرعت کاهش یافت. یکی از دلایل شکست این خودرو حضور رقیب قدرتمندی بنام نیسان ۳۵۰Z با قیمت یکسان اما قدرت بسیار بیشتر و محبوبیت بالاتر بود. شکست اتحاد با دایملر و بحران اقتصادی سال ۲۰۰۹ باعث شد کرایسلر این کوپهٔ جمعوجور را همراه با تعدادی از دیگر محصولات ناموفق خود کنار بگذارد.
۱۲۴ اسپایدر از بستگان نزدیک مزدا MX-5 بود و در کنار آن در هیروشیمای ژاپن تولید میشد اما از پیشرانهٔ توربوشارژ فیات استفاده میکرد. در آمریکا زمان معمول ماندن یک خودرو در نمایندگی تا پیدا شدن خریدار ۶۰ روز در نظر گرفته میشود و هرچند این زمان بیشتر طول بکشد نشان از کمبود تقاضا دارد. در سال ۲۰۱۹ زمان ماندن فیات ۱۲۴ در نمایندگی به ۴۶۱ روز رسید. بهطورکلی آمریکاییها به این خودرو علاقهای نداشتند و فروش سالانهٔ آن هرگز از ۴,۵۰۰ دستگاه فراتر نرفت درحالیکه فروش اروپا بسیار بیشتر بود و به ۷,۵۰۰ دستگاه رسید.
X تایپ بهعنوان اولین جگواری که با سامانهٔ چهارچرخ محرک و پیشرانهٔ دیزلی قابل خریداری بود، در هیچ جا و بهویژه آمریکای شمالی فروش بالایی نداشت. فروش این خودرو در ایالاتمتحده در سال ۲۰۰۲ با کمی بیش از ۳۳ هزار دستگاه آغاز شد که حدود ۱۰ درصد بیش از اروپا بود اما درحالیکه فروش X تایپ در قارهٔ سبز برای مدت کوتاهی رشد کرد، تقاضا در آن سوی اقیانوس اطلس خیلی زود کاهش پیدا کرد و در سال ۲۰۰۶ به تنها ۵ هزار دستگاه رسید.
مایباخ ۵۷ و نسخهٔ کشیدهٔ آن، ۶۲، تلاش دایملر برای ورود به بخش خودروهای فوق لوکس بود پس از اینکه شانس خرید برندهای بنتلی و رولزرویس را در برابر رقبای آلمانی اصلی خود از دست داد. این پروژه اوایل قرن بیست و یکم آغاز و در سال ۲۰۱۳ کنار گذاشته شد. مایباخ اما یک شکست کامل بود و بیشترین فروشی که در آمریکا تجربه کرد تنها ۲۴۴ دستگاه در سال ۲۰۰۴ بود که طی سالهای بعد این رقم به زیر ۲۰۰ دستگاه رسید. این روزها مرسدس از نام مایباخ برای نسخهٔ فوق لوکس مدلهای S کلاس و GLS استفاده میکند.
در دههٔ ۸۰ فورد برند مرکور را برای عرضهٔ محصولات اروپایی خود در امریکا و رقابت با مدلهای لوکس آلمانی تأسیس کرد. اولین محصول این برند مدل XR4Ti بود که در اصل نسخهٔ ریبج شدهٔ فورد سییرای تولید آلمان بود. این خودرو در ایالاتمتحده با پیشرانهٔ ۲.۳ لیتری توربوشارژ خانوادهٔ پینتو عرضه شد اما به دلیل ظاهر عجیب و سردرگمی در تلفظ نام برند، شانسی برای موفقیت نداشت. آمار دقیقی از فروش XRTi در آمریکا وجود ندارد اما به نظر میرسد از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۹ کمتر از ۵۰ هزار دستگاه فروخته است.
علیرغم نام و برند آمریکایی، پلیموث کریکت نسخهٔ ریبج شدهٔ هیلمن اونجر بود. این اتفاق زمانی روی داد که کرایسلر در سال ۱۹۶۸ گروه روتس بریتانیا (همان سازندهٔ پیکان) را خرید و به محصولات آن دسترسی پیدا کرد. کریکت در سال ۱۹۷۰ در آمریکا معرفی شد یعنی زمانی که عرضهٔ مدلهای کامپکت در این کشور آغاز شده بود ولی بااینحال، استقبال از این خودرو اصلاً خوب نبود. فروش کریکت در سال ۱۹۷۱ یکدهم شورلت وگا و فورد پینتو بود و دو سال بعد کرایسلر این پروژه را کنار گذاشت.
فیتون از بسیاری جهات خودروی تحسینبرانگیزی بود اما در اکثر بازارها با مشکل مواجه شد. اصلیترین دلیل شکست این خودرو تضادی بود که نصب لوگوی یک برند اقتصادی روی خودرویی لوکس ایجاد میکرد. فروش فیتون در اروپا کم اما در آمریکای شمالی بدتر بود تا جایی که فولکسواگن اعتراف کرد آمریکاییها علاقهای به این خودرو ندارند و فروش آن را پس از تنها دو سال متوقف کرد.